باغ کتاب

معرفی کتاب و خلاصه کتاب

باغ کتاب

معرفی کتاب و خلاصه کتاب

ما برای آشنا کردن و تشویق دوستان اقدام به معرفی و چکیده کتابها کرده ایم .

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اتش دل فصل 9» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

اتش دل فصل 9


این هم شغل که ما داریم.
-چته مرجان،باز که ناله می کنی.
-هیچی،درست شب عید پرواز دارم.
-این عزا داره؟
-آره عزا داره،بعد از این پرواز حتی هفت ساعت هم استراحت ندارم و باید به پرواز بعدی برسم.
-درست مثل من،ولی من مثل تو دستمال دست نگرفتم و فین فین راه ننداختم.
-جان من،تو هم هستی؟
-ok،من تا یازدهم فروردین پشت سر هم پرواز دارم.
-پس خوشا بحال من که تا ششم پرواز دارم،بعد از اون چهار روز استراحتمه.
-حالا بازم بشین و ناشکری کن.
صدای زنگ موبالم بلند شد،از کیفم بیرون کشیدمش و نگاهی به شماره روی مانیتو انداختم.
-سلام آقا سعید،کجایی مرد حسابی؟
-سلام کلفت با کلاس.
-تو همیشه به شغل من ارادت داری.
-ما اینیم دیگه.
-کجایی پسر بی مرام،حالا ما بدرک نمی گی مامانم دلتنگت می شه.الان دو ماه ندیدت،دقیقا بعد از مراسم طناز.
-بخدا سرم شلوغه،فردا شب بعد از سال تحویل برای عرض ادب و عید دیدنی خدمت می رسم.
-من که نیستم،خوش به حال اونیی که تو رو می بینن.
-کجایی؟
-پرواز دارم.
-پس الان میام غصه نخور.
-حالا هم نیستم،در ضمن غصه هم نمی خورم.
-ا...کجایی؟
-دوبی.
-بابا ایول،ما می خواستیم بریم تو زودتر رفتی...یه زحمتی برات داشتم.
-چیه؟می گم سلام گرگ بی طمع نیست.
-دست شما درد نکنه،گرگم شدیم.

  • زهره بیکدلو